روزها...

نیمه راه

    نظر

 

حدوداً 3 هفته است که اینجا چیزی ننوشتم، خوب الکی که نبوده ، سه تا دلیل داشته:
1- دلیل اول
2- دلیل دوم
3- دلیل سوم
حالا فهمیدین قضیه چی بوده.

حدوداً سه هفته پیش بود (یا بیشتر) که یکی از اعضای بدن ریاست محترم سازمان سنجش که دچار تغییر سایز عمده ای شده بود، در حرکتی ارزشی و در راستای نیل به اهداف مقدس خدمت رسانی دولت عدالت محور دکتر احمدی، و نیز از بلاتکلیفی درآوردن 500 هزار جوان بدبخت و ننه مرده، دوبار تغییر سایز داده و اندک مقداری تنگ تر شد. نتیجه این رویداد فرخنده و میمون این بود که نتایج کارشناسی ارشد دانشگاهها اعلام شد.
قبل از اینکه نتیجه ها رو اعلام کنند درصد های احتمالی خودم رو نوشتم و مطمئن بودم که اگه این درصدها برام بیاد، مطمئناً رتبه ام زیر 50 میشه. این بود که قبل از اینکه به رتبه ام نیگاه کنم، درصدا رو نگاه کردم. دیدم که همونایی که حدس می زدم اومده ، البت با یه خورده بالا و پایین. اما چشم مبارکتون روز بد ببینه نیگام که به رتبه افتاد ...............واویلااااااااا. . . . . . . . . . . . خر بیارو .......

نه زیاد خوشحال نشید اونقدرا هم بد نشد ولی خوب اونی هم که می خواستم نبید. حدوداً 130. ای جای امیدواری هست. فکر کنم مازندران رو بیارم. یکی از ایادی استکبار تو دانشگاه چو انداخته که من 80 شدم و یا شایدم پایین تر . این جانب هر گونه عددی رو غیر از عدد ذکر شده (با تلرانس 20+-) ، به شدت تکذیب می کنم. و همچنین از تموم کسایی که تو این مدت بهم تبربیک گفتن تشکر می کنم*.

خوب دیگه 1 هفته مشغول انتخاب رشته و اینجور برنامه ها بیدم. قبلاً گفته بودم که عضو افتخاری موسسه خیریه مروارید نقره ای شدم. هیچی دیگه جلسه اول رو جهت آشنایی با موسسه و سایر بروبچی که مثل خودم اومده بودن اونجا که کمک کنند گذشت. قرار شده بود که یه برنامه 15 جلسه ای تحت عنوان "تکنیک های موفقیت" تو 15 هفته توسط استاد فرهنگ تو اهواز برگذار کنند. برنامه از هفته بعدش قرار بود شروع بشه و صحبت شد راجع به مسئولیتهایی که هر کدوم از ماها می تونیم به عهده بگیریم. من هم یه خورده واسشون صحبت کردم و  پیشنهاده هایی هم دادم. قرار شده یه جلسه دیگه رو واسه هماهنگی دور هم جمع بشیم تا 5 شنبه که اولین جلسه برگذاری بود. جمع جالبی بود و البته اکثراً دانشجو. اصولا من از اینجور گروهها که اکثراً آدمای تحصیلکرده و ایضاً باحالی هستند خوشم میاد. جلسات حالت Group think داشت و هر کی در هر موردی که مطرح می شد نظرشو می داد.یکی از کسایی که اونجا بودن ایشون هستن که فکر کنم 10 ماهی از خدمت مقدس زیر پرچم غیبت دارن. اقداماتی از طرف این جانب و بعضی دیگر در جهت لو دادنش در جریانه که انقریبه بگیرنش و با T پا بفرستنش اونجایی که عرب نی انداخت.  و البته ایشون که خیلی زحمت کشیدن.

 

موسسه خیریه مروارید نقره ای


محل برگذاری سمینار تالار مهر هست که حدوداً 900 نفر گنجایش داره. تا حالا دو جلسشو برگذار کردیم که سالن کاملاً پر شده. اهوازیها خیلی خوب استقبال کردن. کار سختیه ولی خوب چه کنیم ما که تکنیک پذیر نیستیم ، شاید چهار نفر دیگه به جایی رسیدن.

 

و دیگه اینکه:

1- قرار بود با این بشر و این موجود دراز و تنی چند از علافهای دانشگاه بریم شمال که نشد. یعنی من نرفتم. فکر کنم اونا هم کرج و قزوین* رو به شمال ترجیح دادن.

2- از 2 روزه دیگه قراره تو شعبه انستیتو ایز ایران کامپیوتر تدریس کنم. هنوز خودم نمی دونم چی باید تدریس کنم. جالبه، قراره 5 دقیقه زودتر برم تا ببینم قراره چی تدریس کنم. فکر کنم رایانه کار و CAD باشه. خلاصه اینکه کل هفته ام واسه این سه ماه تابستون پر شده*.

3- حدوداً 3 هفته دیگه عروسیه داش بزرگمه.

 

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_

* این تشکر به هیچ وجه شامل اونایی که با SMS تبریک گفتن نمیشه.
* در مورد صحت و سلامت جسمی و روحیشان خبرهای ضد و نقیضی مخابره شده است.
* هر گونه رابطه ای بین این دو موضوع ذکر شده به شدت تکذیب می شود.