سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزها...

چتیدن یا نچتیدن

    نظر

 یکی از دوستان تو وبلاگش مطلبی نوشته و از من هم دعوت کرده که راجع بهش نظر بدم. از اون جا که اتفاقا این موضوعیه که همیشه ذهنم درگیر اون بوده و خواستم نظرات بقیه رو راجع به اون بدونم، یه پست بهش اختصاص میدم. موضوع ، موضوع جالبیه و راجع به چت کردن و اینکه هر کدوم از ما به چه دیدی به اون نگاه می کنیم و چه نوع استفاده ای از اون می بریم.

عمومی ترین تصوری که هر شخصی ممکنه از چت و چت کردن داشته باشه اینه که یه پسر و یا یک دختر می شینه پشت کامپیوتر و به دنبال مخ زدن و در نهایت دل و قلوه گیری و در نوع پیشرفته ترش ، قرار ملاقات حضوریه. اما خوب طبیعتاً این تنها استفادش نمی تونه باشه.

من به شخصه وقتی که در همچین موقعیتی قرار می گیرم، فکر می کنم تا چه حد این دوست دارم های مجازی میتونه واقعی و از ته دل باشه. آخه مگه میشه به کسی که هرگز تو عمرت ندیدی  ابراز علاقه کنی. طبیعتاً در همچین مواقعی یکی از طرفین به شدت اسکل تشریف داره. در همچین مواقعی ، خوب اگه یه نفر به من از راه دور و از طریق چت بگه دوست دارم، سه حالت بوجود میاد:

1- من قاعدتاً باید متوجه بشم که اون هرگز و هرگز ندیده نمی تونه من رو دوست داشته باشه

2- من متوجه می شم که اون طرف یه شخص اسکل قرار داره که ندیده یه نفر رو دوست داره

3- من یه شخص اسکل هستم و برای اینکه به طرف راه بدم من هم اون رو از این طرف دوست می دارم

کسی رو می شناختم که ماهها با یه دختر به صورت مجازی در رابطه بود و باور کنید که این بشر به عشق بره با این خانوم چت کنه صبح از خواب ناز پا می شد و می رفت دانشگاه. جالب اینجا بود که طرف تو ارومیه بود و ما هم تهران. بله آدمای جالبی پیدا می شه.....

یه آزمایش به همگی، چه خانوم و چه آقا توصیه می کنم. حتماً تا حالا انجام دادید. با نام یک خانم وارد یک روم بشید و طبیعتاً سیل تقاضا برای شما میاد. با یه نفر سر صحبت رو باز کنید. می بینید که طرف خیلی سریع و در عرض کمتر از یک ساعت سیر تا پیاز زندگی خودشو واستون تعریف می کنه. حتی اگه یه خورده زرنگ باشید می تونید از خصوصی ترین مسائل زندگیش هم سر در بیارید. من خودم خیلی چیزا رو راجع به دوستام از این راه به دست آوردم. این هم یکی از جنبه های چته.

این مطالبی رو که گفتم همگی جنبه های منفی (البته به طور نسبی منفی) چت رو شامل می شد. به طور قطع هر پدیده اینچنینی، جنبه های مثبتی هم می تونه داشته باشه که برای من یکی لااقل خیلی زیاد بوده. یکی از ویژگی های مثبتی که ارتباطات مجازی ، شامل چت، ای میل و یا همین وبلاگ داره اینه که آدمها در هر پست و یا مقامی که باشن تقریبا (و البته تحقیقاً) خودشون رو با طرف مقابل در یک سطح قرار می دن. به طور مثال من یکی از اساتید مرتبط با رشته خودم رو می تونم تو اینترنت پیدا کنم و با اون خیلی راحت راجع به یک موضوع درسی مشاوره بگیرم در حالی که همین استاد رو به هیچ وجه نمی شه به صورت حضوری گیر آورد. و یا اینکه خود من دو سه مورد پیش اومده واسه کسایی که نمی شناختم، مقاله پیدا کردم و فرستادم و یا اینکه پیش اومده که گزارش کار آزمایشگاه رو تونستم خیلی راحت به این وسیله از یه نفر که اصلا نمی شناختم بگیرم. از این موارد تا دلتون بخواد می تونم براتون بنویسم و البته ممکنه برای خودتون هم همچین مواردی پیش اومده باشه

نتیجه ای که می تونم بگیرم اینه که : ارتباطات مجازی بر خلاف ارتباطات دیداری و فیزیکی، آن هم در جامعه ای که ما داریم با نوع خاص فرهنگ اون ، خیلی سریعتر و البته ناپایدارتر شکل می گیره. این رو از این جهت نوشتم که به طور مثال فرض کنید شخصی در پارک کنار شما بشینه و بگه می خوام باهات درد دل کنم. شما با چه دیدی به این فرد نگاه می کنید؟ چه فکری راجع به اون می کنید؟ ولی همین شخص رو خیلی راحت و بدون دردسر !!!! تو چت، اکسپت می کنین.

به اعتقاد من این مواد یه بحث جامعه شناسی مفصلی داره که از تخصص من یکی (با این همه توانایی هایی که دارم) خارجه. شما چی فکر می کنید؟


واما خودم.

این روزها ممکنه یه تغییر و تحولی تو وضعیت تحصیلم ایجاد بشه که اگه شد اینجا می نویسم. فعلا حرفی واسه گفتن ندارم،پس  تو هم حرفی واسه گفتن نداشته باش  و تا دفعه بعد خداحافظ....

(ملا حسنی)